Borderlands 3 (Argentina vpn)

کدها قابل برگشت نیستند. لطفا در خرید خود دقت کنید
کد ها به ایمیل شما که در هنگام ثبت نام استفاده کرده اید، ارسال می شود
به منطقه کد بازی توجه کنید (برای فعال سازی در حساب خود باید از VPN منطقه استفاده کنید)
نحوه فعال سازی این محصول
دستورالعمل های فعال سازی کامپیوتر
* مرورگر VPN را نصب کنید <
* وارد افزونه می شویم و به VPN منطقه ای که بازی خریداری شده است (آرژانتین) وصل می شویم  <<
* مرورگر را باز کنید و به وب سایت مایکروسافت www.microsoft.com <<<
وارد حساب کاربری که بازی را به آن فعال خواهیم کرد وارد شوید و لینک را دنبال کنید
https://redeem.microsoft.com
(یا روی عکس پروفایل خود کلیک کنید، سپس روی … “سه نقطه” کلیک کنید و “Redeem code” را انتخاب کنید)
* در فیلد، کلید بازی به دست آمده را وارد کرده و روی «بعدی» کلیک کنید. آماده! بازی با موفقیت فعال شد <<<<

(درباره بازی)

بعضی بازی ها کاراکتر دارند. مطمئناً منظورم را از این جمله می دانید و همین الآن در ذهن خودتان چند بازی را با این خاصیت مرور کردید. بازی هایی که سال ها پس از عرضه، نامشان همه جا به عنوان بازی های جریان ساز و برتر آورده شده و اکثر لیست ها، از لیست بهترین کاراکترها گرفته، تا منحصربفردترین دنیاها و لذت بخش ترین گیم پلی ها، بدون اینکه نامی از آن ها آورده شود به اتمام نرسیده است. همیشه هنر به پیشقراولانی نیاز داشته که پرچم به دست و جلوتر از بقیه حرکت کنند و راه های تاریک را برای بقیه روشن کنند. از آنجایی که بازی هم چیزی جز ترکیب تکنولوژی و هنر نیست، در صنعت بازی هم همواره عناوینی این مسئولیت را به عهده گرفته اند. شاهکار Gearbox Software و ۲K Games همیشه یکی از همین پیشروهای صنعت بازی بوده و نسخه ی سوم سری هم بار دیگر این موضوع را ثابت می کند که هنوز هم پرچم دستِ کیست. اکنون ۱۰ سال از انتشار نسخه ی اول Borderlands گذشته و پس از موفقیت بی نظیر شماره ی دوم و عملکرد نسبتاً خوب اسپین آف سری، یعنی Borderlands Pre Sequel، نوبت به نسخه ی سوم رسیده تا این روند موفقیت را ادامه دهد. خوشبختانه این نقد پر از خبرهای خوب است، چون شاید تقریباً هر چیزی که انتظار داشتیم در Borderlands 3 ببینیم، در آن قرار داده شده. به نظر می رسد سازندگان شوخی نداشتند وقتی می گفتند این بازی یک میلیارد نوع اسلحه دارد! فکر کردن به این تعداد اسلحه دیوانه کننده است و ممکن است پیش خود فکر کنید اصلاً مگر در کل چند نوع اسلحه در دنیا هست که یک میلیارد را در دنیای Borderlands 3 جا داده اند؟! بهتر است بگویم Borderlands یکی از اعلاترین نمونه های پیوند بین واقعیت و فانتزی است.

در یک طرف قضیه کاراکترهای قابل لمس و داستانی روان دارید، در سوی دیگر یک میلیارد نوع اسلحه که از آتش و لیزر و اسید و هرچه فکرش را بکنید را شلیک می کنند. از یک طرف پاندورایی را دارید که با تمام بیابان هایش به یک سرزمین پساآخرالزمانی شباهت دارد و از طرف دیگر مپ های جدیدی که در این نسخه باعث خواهند شد نفستان را از زیبایی شان حبس کنید. Borderlands یک آشوب بزرگ است، دقیقاً مانند گیم پلی‌اش، و با اینکه این یک جمله ی منفی به نظر می رسد، اما آن را کاملاً به عنوان تعریف بیان می کنم. ۳ Borderlands یک آشوب فوق العاده لذت بخش، سریع و روان است و کل مدتی که مشغول بازی بودم، این فکر از سرم بیرون نمی رفت که آیا لوتر-شوتری بهتر از این داریم؟ تا امروز که جوابی برای سوالم پیدا نکردم و اگر صادقانه بگویم، شک دارم بتوانم اکشنی لذت بخش تر و روان تر از Borderlands 3 در میان بازی های هم سبک پیدا کنم. این بازی به معنای واقعی کلمه اجازه نمی دهد که از جایتان بلند شوید! اکشن آن هیچ گاه حوصله‌سربر نمی شود، هر لحظه آنقدر محتوای جدید و جذاب روی سرتان می ریزد که نمی توانید آن را امتحان نکرده بی خیالش شوید و  مراحل جانبی بازی اندازه ی مراحل داستانی آن جذاب هستند. ۳۰ ساعت اول بازی رد می شود و می بینید که بازی دارد به پایان می رسد و شما هنوز دارید مانند یکی دو ساعت اول با بازی ور می روید تا بیشتر یاد بگیرید. المان یادگیری هیچگاه از بازی حذف نمی شود و پایان بازی فقط برای نشان دادن تیتراژ و اسامی سازندگان است، وگرنه موضوع جدی ای نیست، چون بعد از پایان بازی، آنقدر دلیل دارید که نه تنها در دنیای آنلاین بازی غرق شوید، بلکه یک بار دیگر حالت داستانی را شروع کنید. الآن که فکر می کنم، این یکی دو پاراگراف اول فقط قرار بود مقدمه ای بر سری باشد و می بایست یک سری اطلاعات خسته کننده به شما می دادم، اما این بازی Borderlands است؛ دیگر خودتان می دانید با چه شاهکاری طرف هستید. از طرف دیگر من هم نمی توانم صبر کنم تا هر چه تا اینجای بازی آموختم را به شما انتقال دهم، پس بدون تلف کردن وقت می رویم به سراغ نقد و بررسی سومین نسخه از سری بازی های Borderlands. با من و گیمفا همراه باشید!

داستان Borderlands 3 مخلوطی از المان هایی دیده شده در بازی های گذشته ی سری و یک سری چیز جدید است که به راحتی با آن ها ارتباط برقرار خواهید کرد. بازی دوباره از سرزمین های پندورا (Pandora) آغاز می شود، سرزمینی که گویا پس از آخرالزمان، انسان ها به آن جا سفر کرده اند و از نسخه ی اول این سری تا اکنون، حرف زیادی در مورد «زمین» در بازی زده نمی شود. همه چیز در Borderlands 3 به نحوی روایت می شود که از طرفی سوال های باقی مانده در ذهن طرفداران را پاسخ دهد و از طرف دیگر دروازه های جدیدی برای نسخه های بعدی (چه اسپین آف و چه نسخه ی اصلی) باز کند. برخی از سوالاتی که در طی سه نسخه ی پیشین برای آن ها پاسخی نداشتید، اکنون در Borderlands 3 پاسخی راضی کننده برایش خواهید گرفت. علاوه بر این، خط داستانی خود بازی هم معرکه است و بازی با دو آدم بد جدید برگشته که شاید بعضی ها نتوانند با آن ها اندازه ی هندسام جک ارتباط برقرار کنند، اما این دلیل نمی شود که این دو کاراکتر عالی نباشند. باز هم این بار چهار کلاس مختلف در بازی هستند که باید ابتدا یکی از آن ها را انتخاب کنید. این بار نقش Operative را Zane به عهده می گیرد، FL4K در این بازی Beastmaster است، و Amara و Moze به ترتیب Siren و Gunner هستند. در ادامه ی نقد بیشتر به معرفی هر یک از این کاراکترها خواهیم پرداخت. فعلاً باید این را بدانید که این چهار نفر به شبه ارتشی به نام Crimson Raiders می پیوندند. Crimson Raiders وظیفه اش حفاظت از گروهی از مردم در مقابل دزدها و خلافکارهای پندورا است. رهبری این گروه بر عهده ی دختری به نام Lilith است که خودش هم قبلاً مانند یکی از چهار کاراکتر شما والت هانتر (Vault Hunter) بوده. اما در طرف دیگر داستان دوقلوهای Calypso قرار دارند که آدم بدهای اصلی Borderlands 3 به حساب می آیند. تایرین کالیپسو و تروی کالیپسو، خواهر و برادری هستند که شخصیت پردازی آن ها با الهام از اینفلوئنسرهای فضای مجازی مانند اینستاگرام و یوتیوب ساخته شده و دو تا از منحصربفردترین آدم بدهای تاریخ بازی ها به شمار می آیند. آن ها با لحنی کاملاً شبیه به استریمرها حرف می زنند و بسیار هم مغرور و نچسب اند. سازندگان بازی قبل از عرضه ی بازی گفته بودند تا این دو نمونه ی دو اینفلوئنسر نچسب و عوضی خواهند بود که از هیچ چیز، حتی از کشته شدن افراد خودشان هم برای معروف شدن نمی گذرند.

این خواهر و برادر قصد دارند با استفاده از ابزاری که در برخی والت های پنهانی وجود دارد، به قدرتی بسیار زیاد دست پیدا کنند و وظیفه ی شما و Crimson Raiders است که با این شیادها مبارزه کنید. شخصیت پردازی چهار کاراکتر قابل انتخاب، Lilith و دوقلوهای کالیپسو تقریباً نقصی ندارد. البته همانطور که گفتم شاید جای هندسام جک را نگیرند، اما این به خاطر این است که هندسام جک شاید یکی از بهترین آدم بدهای کل تاریخ بازی های کامپیوتری است، ولی دوقلوهای کالیپسو نه، اما این دلیل نمی شود که چیزی از جذابیت آن ها کاسته شود. شوخی های معروف Borderlands در جای جایِ بازی دیده می شوند و می توان گفت تقریباً هیچ گاه تکراری نمی شوند. حتی این شوخی در بعضی جاها با گیم پلی بازی گره خورده است. مثلاً برای به دست آوردن یک اسلحه ی Legendary باید در مکانی مخصوص خودتان را بکشید! وقتی به بازی برگشتید اسلحه به همراه طعنه ای از سوی تایرین کالیپسو به شما داده می شود و دیگر هیچ گاه آن اسلحه را فراموش نخواهید کرد!

داستان Borderlands 3 به آرامی اوج می گیرد و چند ساعت اول بازی از نظر داستانی موضوع خیلی جذابی وجود ندارد و بیشتر خودتان را در حال گشتن در محیط و تست کردن اسلحه های بازی می یابید. این موضوع به شما فرصت کافی را می دهد تا با مکانیزم های مختلف گیم پلی آشنایی کامل را پیدا کنید تا وقتی داستان از اواخر فصل یک و اوایل فصل دو به شکل جدی استارت خورد، دیگر درگیر مسائل ابتدایی بازی نباشید و عمیقاً از داستان لذت ببرید. این ها همه در حالی است که بخش از عظیمی از گیمرها که به سراغ Borderlands 3 می روند، اصلاً آن را به خاطر بخش داستانی اش نمی خواهند و زودتر می خواهند در بخش دو نفره و چندنفره ی آن غرق شوند، اما پلات های سری Borderlands همواره آنقدر با ظرافت و شوخ طبعی خاصی نوشته شده اند و آنقدر محتوای جالب دارند که برای طرفداران بازی تکنفره و بخش داستانی هم هیچ جای شکایتی نمی گذارد. Borderlands 3 هم در این مورد استثناء نیست و داستان روایی بی نظیر سری را با خود به همراه دارد؛ داستانی پر از زد و خورد، موش و گربه بازی، شوخی و مفاهیم انسانی که در لابلای این ها گنجانده شده اند. تا به اینجای کار همین را بگویم که داستان نمره ای تقریباً کامل دریافت می کند و اگر اصلی ترین دلیل شما برای خرید یک بازی داستان آن است، همین الآن بروید و Borderlands 3 را تهیه کنید، تضمین می کنم که پشیمان نخواهید شد!

گیم پلی Borderlands 3 حرف زیادی برای گفتن دارد. المان های نقش آفرینی در سومین نسخه کمی بیشتر از گذشته شده، اما این به معنای پیچیده شدن اکشن روانی نیست که در بازی های گذشته شاهد آن بودیم. در اصل حتی می توان گفت اکشن لذت بخش تر و دیوانه وارتر از همیشه بازگشته، اما این بار نه تنها می توانید Perkهایی برای کاراکترهای خود برگزینید، بلکه می توانید همان ها را ارتقاء هم دهید. اما قبل از هرچیز، می دانید که در Borderlands، انتخاب کلاس یکی از اساسی ترین بخش های کار است و قبل از هرچیز باید با ۴ کاراکتر مختلف بازی و قابلیت های آن ها بیشتر آشنا شوید. در Borderlands 3 چهار کاراکتر وجود دارد که هر کدام می تواند بین سه قابلیت مختلف در بازی تغییر حالت دهد. درست خواندید، دیگر لازم نیست وقتی یک کاراکتر را انتخاب می کنید تا آخر فقط یک مجموعه از قابلیت های محدود را داشته باشید، بلکه محدوده ی توانایی آن ها بسیار وسیع تر شده و خود این موضوع یعنی در واقع هر کاراکتر شما، قابلیت سه کاراکتر مختلف را دارد.

این باعث می شود که هیچ گاه از گیم پلی بازی خسته نشوید و نیز در جاهای مختلف بازی استراتژی های مختلفی مجبور باشید به کار بگیرید. شخصیت های بازی عبارت اند از:

FL4K: بین چهار شخصیت بازی، FL4K بزرگترین آن ها از نظر هیکل است. بزرگترین نکته ی مثبت او این است که سه حیوان دست آموز او، کار شما را برای مبارزه ی مستقیم بسیار راحت تر می کنند. راستش را بخواهید تشخیص اینکه این حیوانات (یا بهتر است بگویم موجودات) دقیقاً چه هستند کمی سخت است! اما اولی موجودی شبیه به میمون است (Jabber) که باعث می شود سرعت شما افزایش پیدا کند، دومی موجودی مثل عنکبوت (Spiderant) است که نوار سلامت شما را افزایش می دهد و آخری وزغی (Skag) است که اسید ترشح می کند و آسیبی که FL4K به دشمنان وارد می کند را افزایش می دهد. به جز این ها، بیشتر قابلیت های FL4K با تمرکز بر یک هدف خاص صورت می گیرد و می توان گفت بهترین کلاس برای حمله های دسته جمعی به شمار نمی رود، گرچه Gamma Burst او که در ادامه توضیح خواهم داد برای حملات دسته جمعی بد نیست. سه قابلیت یا اسلحه ی FL4K عبارت اند از Rack Attack، Fade Away و Gamma Burst. وقتی از قابلیت Fade Away استفاده می کنید، FL4K غیب می شود و در حالت غیب شده می تواند سه ضربه ی کشنده به دشمن وارد کند. در کل مدتی که او غیب می شود، سرعتش افزایش یافته و سرعت بهبود نوار سلامتش افزایش می یابد. دومین قابلیت او یعنی Rack Attack، دو بمب را به سمت دشمن می فرستد تا با برخورد به او بترکند و محدودیت آن از Fade Away کمتر است. آخری یا همان Gamma Burst قابلیتی است که FL4K به کمک آن حلقه ای برای تله پورت سه حیوان دست آموزش باز می کند تا بتوانند از این طریق به دشمن آسیب رادیواکتیوی (Radiation Damage) وارد کنند. (این آسیب را توضیح خواهم داد). اگر در طی این حمله، هر کدام از حیوانات او بمیرند، با ۳۰ درصد جان می توانند به بازی برگردند، اما زمان سرد شدن این اسلحه دو برابر خواهد شد. این حمله صحنه را حسابی شلوغ خواهد کرد و با یک اکشن ناب طرف خواهید بود!

Moze: از آنجایی که Moze در Borderlands 3 نقش Gunner را به عهده دارد، می توان از او انتظار داشت که کار با اسلحه اش از سه تای دیگر بهتر باشد و در کل اسلحه های خفن تری داشته باشد. آسیبی که با Moze می توانید به دشمن وارد کنید خیلی زیاد است، بخصوص اگر قابلیت های مختلف خود را در زمان مناسب به کار بگیرید. او می تواند با مکانیزم Iron Bear به اسلحه های خود قطعاتی مانند نارنجک انداز یا آتش افکن اضافه کند که اکشن بازی را چند مرحله ای جذاب تر می کند. سلاح های Moze عبارت اند از Railgun؛ اسلحه ای که می تواند گلوله های الکتریکی شلیک کند و دشمنان را شوک کند (به آنها Shock Damage وارد کند). V-35 Grenade Launcher که همانطور که از نام آن مشخص است یک نارنجک انداز مخصوص کاراکتر Moze است و نهایتاً Minigun که در هر بازی و دست هر کاراکتری که باشد یعنی آن کاراکتر خفن است! در اینجا هم Minigun خشاب های پرظرفیت و سرعت شلیک بالایی دارد و مانند تمام Minigun های دنیا مشکلش داغ کردنش است. پس نمی تواند برای استفاده در مدت زمان طولانی خیلی مناسب باشد و باید حواستان به درجه حرارت آن باشد.

Zane: هر گروهی یک مغز متفکر و فرد کول و بی سر و صدا احتیاج دارد. در Borderlands 3 هم این نقش بر عهده ی Zane است که تیپش به تنهایی می تواند گویای همه چیز باشد! در بازی چندنفره، Zane از کاراکترهایی است که وجود او به نفع همه ی گروه تمام می شود و اگر کارش را خوب بلد باشد باعث خواهد شد همه کمتر آسیب ببینند و بیشتر آسیب بزنند. این به خاطر قابلیت های Zane است. قابلیت اول او Digi Clone است، Zane با استفاده از این قابلیت، مدلی دیجیتالی از خود ایجاد می کند که قابلیت حرکت ندارد، اما به قدری واقعی هست که توجه دشمنان خنگ بازی را به سمت خود جلب کند و باعث شود Zane راحت تر و با تمرکز بیشتر بتواند به مبارزه بپردازد. با زدن یک دکمه، او می تواند جایش را با کپی دیجیتالی خودش عوض کند. قابلیت بعدی او که خیلی به درد بازی گروهی می خورد، Barrier است. Zane با ظاهر کردن این مانع، می تواند در مقابل خودش (و هم تیمی هایش) و گلوله های دشمن دیواری قرار دهد که گلوله های دشمن را دفع کند. همچنین این مانع یک طرفه عمل می کند و اگر Zane یا هم تیمی هایش از داخل آن به سمت دشمن شلیک کنند، گلوله ها با damage بیشتر به آن ها برخورد خواهد کرد. این مانع قابل حمل است، اما در هنگام حمل، اندازه ی آن کوچکتر می شود. آخرین اسلحه ی Zane یک Drone به نام SNTNL است که بالای سر دشمنان به حرکت در می آید و می تواند از بالا آن ها را مورد هدف قرار داده و شلیک کند. همانطور که می بینید، Zane کلاسی است که بیشتر با پرت کردن حواس دشمن کار خودش را می کند. پس اگر نمی توانید روی چند هدف متمرکز شوید، Zane کار شما را خیلی راحت تر خواهد کرد و اجازه خواهد داد در میدان خلوت تری بجنگید.

Amara: استاد پاکسازی به شکل گروهی و قلع و قمع کردن دشمنانی که در دسته های گروهی حمله می کنند Amara است. در Borderlands 3 او نقش Siren را به عهده دارد و قدرت های او به او این اجازه را می دهند که یکی از مهم ترین افراد هر میدان جنگی باشد. Amara نیز مانند سه کاراکتر دیگر، سه اسلحه یا قابلیت دارد که عبارت اند از: Phasecast، که به Amara کمک می کند تا یک کپی از خودش را جلو بفرستد، اما بر خلاف Zane که این کار را برای پرت کردن حواس دشمن انجام می دهد، کپی Amara کاملاً تهاجمی عمل می کند و هر چه را که جلوی راهش باشد نیست و نابود می کند. بعدی Phasegrasp است که طی آن Amara از مشتی بزرگ استفاده می کند که می تواند به دشمنان بزرگتر آسیب بسیار زیادی وارد کند. و آخری Phaseslam است که Amara از بالا بر زمین فرود می آید و همه ی دشمنانی که در محدوده ی او هستند آسیب می بینند.

بازی کردن با هر کدام از این ۴ کاراکتر، عمیقاً با تجربه ی کاراکتر دیگر فرق می کند و انتخاب کاملاً با خودتان است که می خواهید چه شیوه ای برای پیشروی در بازی پیش بگیرید. چیزی که من می توانم بگویم این است که استفاده از همه ی این کارکترها لذت بخش است و فرقی ندارد که کدام را انتخاب می کنید، این هسته ی اصلی گیم پلی است که آن را جذاب کرده است.

بگذارید کمی از اسلحه های بازی برایتان بگویم که واقعاً به شکل شگفت انگیزی متنوع و عجیب هستند. هر اسلحه در Borderlands 3، یک میزان رایج بودن یا rarity دارد که از بازی های بتل رویال به ارث برده است. این اسلحه ها با رنگ هایی مانند سبز، بنفش و طلایی نشان داده می شوند که طلایی بالاترین درجه ی آن هاست. اما نکته اینجاست که نه تنها تنوع اسلحه در هر کلاس به شکل سرسام آوری زیاد است، بلکه هر اسلحه قابلیت این را دارد که به آن قطعات دلخواه خود را وصل کنید. شاتگان به اندازه ی کافی شما را راضی نمی کند؟ فشنگ های آتش زا در آن بگذارید و آن را بار دیگر امتحان کنید. از گلوله خوشتان نمی آید؟ اسید چطور؟ باز هم نه؟ پس اسلحه ی لیزری خود که زیرش راکت لانچر تعبیه شده را امتحان کنید. اهل اسلحه های فانتزی نیستید؟ ریوالور به دست بگیرید و مانند یک کلانتر در بیابان های پندورا موجودات عجیب غریب را بکشید! تعداد اسلحه ها واقعاً زیاد است و نکته اینجاست که در ساخت هیچ کدام از آن ها سهل انگاری نشده. انیمیشن های پر کردن هر اسلحه و حتی صدایی که با شلیک به دشمنان می شنوید همگی قطره قطره به میزان لذتی که از بازی می برید اضافه می کنند و آخر سر می بینید در حالی که در اکشن شلوغ بازی غرق شده اید و دارید به شوخی های آن می خندید، چند ساعتی را پای آن صرف کرده اید و آنجاست که می فهمید Borderlands 3 معرکه است!

اما چه فایده دارد اگر تنوع اسلحه تان اینقدر زیاد باشید ولی تنوع دشمن نداشته باشید تا آن ها را به شیوه ی مورد علاقه ی خود و با اسلحه ی دلبندتان از پا در بیاورید؟ نگران نباشید، سازندگان در Gearbox Software حواسشان به همه چیز بوده است. در Borderlands 3، با محدوده ای وسیع از دشمنان طرف هستید که از زمین و هوا بر سرتان می ریزند. یرخی از آن ها از نسخه های قبلی سری به این نسخه راه پیدا کرده اند. برای مثال Banditها به عنوان هویت بصری Borderlands، هنوز در پندورای پساآخرالزمانی حضور دارند. اما در کنار آن ها دشمنان بزرگ و کوچک دیگری نیز اضافه شده اند که با اینکه اکثراً از نظر استراتژی یکسان عمل می کنند، اما هویت همه ی آنها حفظ شده و قشنگ حس می کنید که دارید با دشمنان متفاوتی می جنگید. در کنار این دشمنان، باس های بازی هم از نظر تعداد بسیار بیشتر از نسخه های قبل شده اند. Borderlands 3 تا جایی پیش رفته است که برای طراحی باس های جدید، Boss Designer استخدام کرده که کارشان انحصاراً طراحی باس است! این موضوع باعث شده باس های متفاوت و قدرتمندی در بازی ببینیم، اما همچنین باعث شده برخی از این باس ها به خوبی بقیه نباشند و جنگیدن با آن ها بیشتر اعصاب خردکن باشد تا لذت بخش. اما در این میان باس های به یادماندنی ای مانند Gigamind هم در بازی حضور دارند. نکته ی بعد اینکه این باس ها فقط در مراحل اصلی بازی نیستند و در مراحل جانبی هم می توانید با بسیاری از آن ها روبرو شوید که برخی از آن ها حتی جالب تر از باس های خط داستانی هستند. کلاً در Borderlands 3 جریان از این قرار است که مراحل جانبی نیز به اندازه ی مراحل اصلی جذاب هستند، پس اگر پیش خود فکر می کنید فقط مراحل اصلی را بازی خواهم کرد و قول می دهم معتاد بازی نشوم، از همینجا برایتان آرزوی موفقیت می کنم! چون این کار جداً شدنی نیست!

نکته ی بعدی، افزایش محیط هایی است که بازی در آن اتفاق می افتد. از مواردی که Borderlands 3 در آن پیشرفت چشمگیری به Borderlands 2 داشته است، همین طراحی مرحله است. در بازی های قبلی پندورا تقریباً تنها جایی بود که بازی در آن صورت می گرفت. در Borderlands 3 با اینکه در پندورا بازی را آغاز می کنید، اما بازی شما را به مکان های دیگری نیز می برد که هر کدام پر از محتوای جدید، لوت های فراوان و ایستر اگ هایی هستند که با یافتنشان فقط به نبوغ سازندگان پی خواهید برد. مهم تر از همه، هر کدام از این مکان های جدید، طراحی هنری متفاوتی دارند و تم رنگی و حال و هوای کلی آن با پندورا کاملاً متفاوت است. جالب اینجاست که Borderlands 3 اصلاً در دادن این لوت ها به شما خسیسی نمی کند. از همان اول بازی کلی لوت و محتوای جدید دارید که می توانید آن ها را امتحان کنید و هرچقدر در بازی پیش می روید انتظار دارید تعداد این لوت ها کمتر شود، اما بیشتر می شود! به جایی می رسد که دیگر حیفتان می آید برای این همه محتوا! با این همه محتوا که Borderlands 3 دارد می توان سه چهارتا بازی دیگر را هم پر از محتوا کرد و همه ی این ها در یک بازی به وسعت Borderlands 3 نهاده شده اند. این یعنی شما با خیال راحت می توانید آن را حداقل تا دو سه سال بعد بازی کنید و اگر DLCها و آپدیت های جدید را نادیده بگیریم، همین حجم از نوآوری می تواند تا آن موقع جذاب باشد.

به جز این ها، قابلیت شخصی سازی تیپ و قیافه ی کارکترهایتان هم از این نسخه اضافه شده است. درست است که انتخاب هر یک از شخصیت های بازی می تواند به گیم پلی شما کاراکتر ببخشد، اما این کاستومایز کردن قیافه ی آن ها باعث می شود واقعاً قهرمان تان با قهرمان دیگران فرق داشته باشد و بیشتر مال خودِ خودتان باشد. لوت های بازی پر هستند از چیزهای مخصوص کاراکتر خودتان؛ از کلاه و لباس گرفته تا هر چیزی که فکرش را بکنید. این موضوع شخصی سازی فقط به کاراکترها ختم نمی شود و وسایل نقلیه را هم می توانید تا حد زیادی شخصی سازی کنید. برای مثال می توانید به آن ها اسلحه های مختلف ببندید، جنس بدنه شان را عوض کنید، سپر دفاعی بهتر بگذارید یا فقط رنگ بدنه و چرخ ها را تغییر دهید. حتی اگر این ها راضی تان نمی کند، بروید و از کمپ دشمن وسایل نقلیه شان را بدزدید و مال خود کنید!

Borderlands 3 نسبت به Borderlands 2 تغییرات کوچک و بزرگی کرده که می خواهم به چند تا از آن ها لیست وار اشاره کنم.

• در Borderlans 3 لوت های مجزا از هم دارید، این به این معنا است که دیگر دوست شما نمی تواند همه ی اسلحه های خوب را برای خودش بردارد و اگر این کار را کرد، باز هم شما شانس این را خواهید داشت تا به آن اسلحه ها دسترسی پیدا کنید. البته این موضوع انتخابی است و می توانید گزینه ی مربوط به آن را خاموش یا روشن کنید.
• در بازی سوم، دیگر به کاورها اعتماد نکنید! دیگر مانند Borderlands 2 نمی توانید با خیال راحت پشت سنگرهایی قایم شوید که با هیچ چیزی خراب نمی شدند، در این بازی سنگرها کاملاً تخریب پذیرند.
• مانند بازی Control (البته نه دقیقاً!) می توانید بشکه های حاوی مواد آتش زا را به سمت دشمنان پرتاب کرده و آن ها را در هوا منفجر کنید؛ اکشن از این ناب تر؟!
• در Borderlands 3 آسیبی به نام Radio Active Damage اضافه شده که با شلیک از اسلحه های رادیواکتیو دشمنان دچار این آسیب می شوند. هنگامی که دشمن شما آلوده به مواد رادیو اکتیو شد، می تواند آن را به دشمنان دیگر هم منتقل کند و به این شکل، دشمنان شما زنجیره ای آسیب خواهند دید!
• به جز افراد اصلی، NPC ها هم قادرند شما را Revive کرده و به بازی برگردانند. این موضوع کمک بسیار خواهد کرد تا بازی از ریتم نیفتد و هم تیمی های شما راحت تر کار خودشان را بکنند.
• دیگر برای پر کردن گلوله های خود وقتی عجله دارید لازم نیست به منوی Vending Machine بروید و با زدن یک دکمه گلوله های شما پر می شود.

و بسیاری از تغییرات بزرگ و کوچک دیگر مانند سه بعدی شدن نقشه و قابلیت تغییر مسیر گلوله ها و Item Score هنگام انتخاب کردن اسلحه ها که هر کدام قدمی کوچک ولی تاثیرگذار در بهبود بازی هستند.

اما بازی مشکلاتی هم دارد که باعث می شود نتوان در عین لذت بخش بودن به آن نمره ی کامل را داد. در بخش چندنفره، فقط یک حالت تصویر برای قسمت کردن آن وجود دارد که امیدواریم در آپدیت های بعدی این مشکل حل شود، چون واقعاً محدود کردن انتخاب بازیباز در این مورد فکر خوبی نیست. بازی در برخی جاها باگ هایی دارد که نباید در یک لوتر شوتر سریع وجود داشته باشد، چون بیش از هر سبک دیگری از این سبک بازی ها انتظار می رود که کاملاً روان و بدون چنین مشکلاتی اجرا شوند. همچنین با اینکه استایل گرافیکی بازی بسیار مناسب حال و هوای آن است، اما دیدن پندورا برای چهارمین بار و دشمنان تقریباً مشابه می تواند کمی خسته کننده شود، اما مطمئناً اگر از طرفداران بازی باشید این کلیشه بیشتر برای شما دلچسب خواهد بود تا خسته کننده. گرچه در حالت کلی، Borderlands 3 در زیباترین حالت خود قرار دارد و گرافیک کارتونی بازی، سایه پردازی ها و رنگ بندی های موجود در آن بهتر از همیشه خودنمایی می کنند. صداپیشه های بازی هم که مانند نسخه های قبل معرکه اند و از این حرفه ای تر نمی توانستند کار خود را پیاده کنند.

بخش آنلاین بازی به عنوان یکی از مهم ترین بخش های آن، با جمعیتی زیاد در حال اجرا است. در نظر بگیرید اکثر بازی های آنلاین هنگام عرضه با کوله باری از مشکلات مواجه هستند و زمان می برد تا به یک شرایط پایدار برسند. در حالی که چه بخواهید این عنوان را دو نفره بازی کنید چه چندنفره، Borderlands 3 بسیار قدرتمند در روزهای اول خود ظاهر شده و با آپدیت های بعدی دارد بهتر هم می شود.

در نتیجه باید گفت Borderlands تا به اینجای سال ۲۰۱۹ یکی از بهترین بازی های عرضه شده و بهترین بازی لوتر-شوتر سال جاری است. اینکه سازندگان بازی اینقدر به مخاطبان اهمیت داده اند تا یک بازی با چنین کیفیتی عرضه کنند، واقعاً ستودنی است. نمی دانم بازی را باید به چه کسانی پیشنهاد نکرد، چون بعید است گیمری از این گیم پلی روان، داستان غنی و بخش آنلاین قدرتمند لذت نبرد، بنابراین آن را به همه توصیه می کنم. Borderlands 3 یک بازی کامل است که قطعاً ارزش تجربه کردن را دارد.